هم درام ها و هم کمدی های عاشقانه ای که این مقاله معرفی فیلم به آن ها اختصاص دارد به دنیای بی پایان و شگفت انگیز هنر موسیقی مرتبط هستند.
زومجی برای شماره 288 در مجموعه مقالات “این آخر هفته کدام فیلم را ببینیم؟” او به سراغ آثاری رفت که یا داستان واقعی هنرمندان مهم دنیای موسیقی را روایت می کنند یا شخصیت هایی را نشان می دهند که نمی توان زندگی عاطفی شان را از موسیقی جدا کرد. به طور خلاصه، هر چهار فیلمی که در زیر می بینید ارتباط نزدیکی با موسیقی دارند و آلبوم موسیقی متن خود را با ریاضی و کتاب ساخته اند.
در زیر نام های بزرگ فیلم را مشاهده می کنید. از جانب فارست ویتاکر و وال کیلمر به عنوان بازیگران اصلی کلینت ایستوود و الیور استون به عنوان کارگردان دو فیلم اول لیست.
پرنده (1988)
بارها داستان دست وپنجه نرم هنرمندان مشهور با مشکلات جدی زندگی را شنیده ایم. اما هر چقدر هم که این داستان ها از جهاتی شبیه یکدیگر به نظر برسند، دغدغه های انسانی و ملموسی هستند که هر نوع مخاطبی می تواند با آنها ارتباط برقرار کند. ما میدانیم که بالاها میتوانند منجر به پایینترین سطح شوند. می فهمیم که گاهی انسان فقط با سیلی صورتش را سرخ نگه می دارد تا جلوی دیگران ضعیف به نظر نرسد. درک دردهای نوازنده ای که تمام روح خود را در ساکسیفون می ریزد دشوار نیست. زیرا در بسیاری از موارد غم خود را پشت صداهای بلند پنهان کرده ایم.
این فیلم به تهیهکنندگی و کارگردانی کلینت ایستوود، یک فیلم زندگینامهای در دوران بلوغ است که نبرد چارلی پارکر بداههنویس بزرگ جاز با مواد مخدر را روایت میکند. یکی از آن بیوگرافی هایی که حتی اگر طرفدار موضوع و شخصیت اصلی نباشید ارزش دیدن را دارد.
درها (1991)
گروه آمریکایی The Doors که در سال های دهه 60 و 70 موفق شد بسیاری از علاقه مندان به راک را به طرفداران خود تبدیل کند، هنوز هم با توجه به تاریخچه این سبک موسیقی بسیار مورد توجه هستند. به خصوص به خاطر جیم داگلاس موریسون، خواننده اصلی گروه، که در سن 27 سالگی درگذشت و بسیاری او را شاعر ستوده دنیای راک می دانند.
موریسون یک قانون شکن، تحصیل کرده و درگیر بسیاری از رویدادهای دراماتیک بود. یکی از همان قهرمانان آمریکایی که داستان زندگی اش سعی در توصیف بسیاری از آهنگ های راک دارد.
اگر دانستن زندگی چنین هنرمندی برای شما جالب به نظر می رسد و به الیور استون برای آثاری مانند Platoon احترام می گذارید، به The Doors فرصت دهید. به عنوان یک درام سینمایی پر از موسیقی، مردم آن را بیشتر از منتقدان دوست داشتند.
مجردها (1992)
روابط عاطفی انسان پیچیده است. همه ما این را می دانیم. همه ما به اندازه کافی شکل گیری و از بین رفتن احساسات بین افراد را دیده ایم. با این حال، وقتی فیلمی بتواند این روابط را به طور موثر نشان دهد، این قدرت را دارد که ما را سرگرم کند. در حجم و اندازه آثاری که با ایده های پاک و تازه داستان می گویند.
دلیل لذت بردن مخاطب از چنین داستان هایی این است که می توانند بخشی از زندگی خود را جایی بین روابط بین شخصیت ها ببینند. فرقی نمی کند شرایط زندگی افراد چقدر متفاوت باشد. مهم نیست که شخصیت ها دقیقا کجا زندگی می کنند. در نهایت، در میان احساسات آنها جلوه ای از احساسات شما و من نسبت به دیگران وجود دارد. بالاخره هرکسی در مقطعی از زندگی احساس از دست دادن قلب خود را تجربه کرده است.
“مجردها” نه تنها به شما اجازه می دهد در سیاتل دهه 1990 نفس بکشید، بلکه گروهی متنوع از شخصیت ها را گرد هم می آورد که روابط پویا آنها تیره شده است. آنقدر خوب نوشته شده اند که مخاطب می خواهد آنها را بشناسد. در این میان، موسیقی صدای هنرمندان مختلف مانند گروه مروارید جم نیز کل تجربه تماشای این اثر را شیرینتر میکند.
وفاداری بالا (2000)
حضور جک بلک در فیلمی پر از موسیقی، این به من دلیل کافی برای دیدن این اثر می دهد. البته علاوه بر شخصیت بری با بازی جک بلک، High Fidelity نیز نقاط قوت زیادی دارد.
این فیلم درباره مرد موفقی است که در زندگی عاشقانه خود موفقیت چندانی کسب نکرده است. او همچنان به تلاش برای یافتن ارتباط عاطفی مناسب ادامه می دهد. رابطه ای که با آن بتواند به آرامش کامل برسد. برای تجربه همان مهربانی که مردم با گوش دادن به موسیقی انتخابی او احساس می کنند.
بسیاری از درام های کمدی احساسی فقط می خواهند خنده دار یا نشاط آور باشند. این هدف گیری مشکلی ندارد. با این حال، High Fidelity هر دوی این ویژگی های مثبت را دارد، اما به آنها محدود نمی شود. این فیلم در واقع تلاش می کند تا نقش بی بدیل موسیقی را در زندگی بشر امروزی نشان دهد. ما نه تنها با گوش دادن به موسیقی، بلکه با نواختن آن زندگی می کنیم و به مردم اطرافمان زندگی می دهیم.