کاری استفانسون، دانشمند ایسلندی که DeCodeGenetics را در سال 1996 با هدف اولیه استفاده از چشم انداز ژنتیکی منحصر به فرد ایسلند برای به دست آوردن درک بهتر از بیماری های رایج تأسیس کرد، می گوید: «وقتی به خودمان به عنوان یک گونه نگاه می کنیم، می بینیم که بر اساس اطلاعات وجود داریم. فهمیدیم که داخل ژنوم ماست.
ایسلند جمعیت کمی دارد و برای قرن ها نسبتاً منزوی بوده است، به این معنی که تنوع ژنتیکی بسیار کمتری نسبت به سایر کشورها دارد. این به معنای پیچیدگی کمتر است و شناسایی انواع ژن های مهم را برای دانشمندان آسان تر می کند.
هم عصب شناس و هم فیلسوف، استیونسون 73 ساله، به طور فزاینده ای متقاعد شده است که ترکیب پیچیده DNA که از والدین خود به ارث می بریم، همراه با 70 یا بیشتر جهش ژنتیکی خودبه خودی که به طور تصادفی به دست می آوریم، تا حد زیادی رفتار ما را تعیین می کند. و آنچه را که ما تصور می کنیم از قبل مشخص می کند.
ما ممکن است متوجه آن نباشیم، اما به نظر می رسد که بسیاری از جنبه های معمول زندگی روزمره ما ممکن است تا حدی توسط ژنوم ما تعیین شود. تغییرات ژنتیکی ظریف در جوانه های چشایی به تعیین اینکه چای یا قهوه را ترجیح می دهید کمک می کند. به نظر می رسد افرادی که قهوه می نوشند نسبت به تلخی کافئین حساسیت کمتری دارند، در حالی که مصرف کنندگان چای این مواد شیمیایی تلخ را به شدت احساس نمی کنند.
ژنتیک نیز در دوست داشتن یا دوست نداشتن فعالیت های مختلف نقش دارد. در واضح ترین سطح، ژنتیک هم بر میزان لذت شما از ورزش و هم اینکه فعالیت بدنی انفرادی بیشتری را ترجیح می دهید، مانند دویدن یا ورزش های گروهی، تأثیر می گذارد. اما DNA ما همچنین ممکن است ما را مستعد فعالیت های فراغتی خاص تر کند.
پانزده سال پیش، یک نظرسنجی از 2000 بزرگسال بریتانیایی برای اولین بار نشان داد که ممکن است یک “ژن خنده دار” وجود داشته باشد. با نگاهی به شجره نامه مردم و سرگرمی های مورد علاقه اجدادشان، می توان گرایش شدید این افراد به انواع خاصی از فعالیت ها را تشخیص داد. شرکتکنندگان در نظرسنجی اغلب از اینکه خود را در صف طولانی باغبانهای سرگرمی، کلکسیونرهای تمبر یا غذاخوریها میبینند متعجب میشدند.
در طول یک دهه بعد، بسیاری از مردم در سراسر جهان پس از اینکه متوجه شدند سرگرمی مورد علاقه والدین یا پدربزرگ و مادربزرگشان به طور غیرقابل توضیحی برای آنها در بزرگسالی جذاب بود، به این تحقیق روی آوردند. مایکل رونکو، کارگر بیمه از کانادا، در مدیوم می نویسد: «حتی زمانی که مادرم در کودکی مرا به باغ اجتماعی خود برد، هرگز علاقه ای به باغبانی نشان ندادم. من با گوجه فرنگی هیبریدی، فلفل جوانه زده و غیره زحمتی نداشتم. اما وقتی این فرصت در بزرگسالی پیش آمد، چیزی در اعماق من جوانه زد و من به سمت آن کشیده شدم.”
مطالعات توالی یابی ژنوم بزرگ اکنون شروع به روشن کردن این موضوع کرده است. استیونسون توضیح می دهد که چگونه دانشمندان در Decode حتی یک نوع ژن خاص را شناسایی کرده اند که تعیین می کند آیا جدول کلمات متقاطع برای شما جالب هستند یا خیر. او می خندد: «ما می دانیم که اگر شما این نوع ژن را دارید، دوست دارید جدول کلمات متقاطع انجام دهید، اما این روی عملکرد جدول کلمات متقاطع شما تأثیری ندارد.
این همچنین در مورد روشی که ژن های ما مسیرهای زندگی ما را تعیین می کنند نیز صدق می کند. از بوستون تا شنژن، استارتآپهای فناوری سالها را صرف جستجوی ژنهای با استعداد یا انواع ژنتیکی کردهاند که میتوانند توانایی طبیعی یا توانایی زبانی منحصربهفردی را به فرد بدهند و به آنها اجازه میدهد تا زمینههایی را که بیشترین توانایی را دارند، هدف قرار دهند.
اما انجام این کار آنقدرها هم که به نظر می رسد آسان نیست. ژنتیک دانان مؤسسه ماکس پلانک در لایپزیگ آلمان اخیراً تلاش کردند بین ژن ROBO1 و توانایی های ریاضی کودکان ارتباط برقرار کنند. ژن ROBO1 رشد ماده خاکستری را در بخشی از مغز که در تجسم اعداد نقش دارد کنترل می کند.
اما تا اینجا به نظر می رسد که ژنتیک بخش نسبتاً کوچکی از معادله برای همه استعدادها مانند ریاضی، توانایی موسیقی یا توانایی ورزشی است. در عوض، همانطور که استیونسون با کلمات متقاطع دریافت، به نظر میرسد که ژنهای ما بر تمایلات طبیعی ما برای انجام برخی فعالیتها تأثیر میگذارند. آنچه واقعاً تعیین می کند که آیا ما در مسیر استعدادهای خود قدم برداریم، عواملی مانند دریافت آموزش یا فرصت های دیگر در سنین پایین و تمایل خود ما برای تمرین، پیشرفت و پشتکار است.
دومی، ثبات، به ویژگی های شخصیتی ما اشاره دارد که از طریق آنها ژنتیک می تواند بیشترین تأثیر را در مسیرهای زندگی ما داشته باشد. به گفته دانیل دیک، استاد روانپزشکی در دانشگاه راتگرز در نیوجرسی، بیشتر ابعاد شخصیتی مانند برونگرایی یا درونگرایی، وظیفه شناسی، موافق بودن، تکانشگری و شاید حتی خلاقیت دارای یک جزء ژنتیکی هستند. دیک میگوید: «ژنهای ما بر نحوه شکلگیری مغز ما تأثیر میگذارند، و بنابراین در نهایت بر نحوه تفکر و تعامل ما با جهان تأثیر میگذارند».
برخی از افراد دارای مغزهایی هستند که تمایل بیشتری به جستجوی تجربیات هیجان انگیز یا جدید دارند، ریسک بیشتری می کنند یا جذب پاداش های فوری بیشتری می شوند. این ویژگی ها می توانند مزایایی داشته باشند. کارآفرینان، مدیران، خلبانان جنگنده و ورزشکارانی که در ورزش های پرخطر رقابت می کنند، ذاتاً ریسک پذیر هستند. اما داشتن این زمینه ژنتیکی می تواند هزینه هایی نیز داشته باشد.
افراد ریسک پذیر بیشتر احتمال دارد معتاد شوند و مطالعات استیونسون نشان می دهد که برخی از افرادی که استعداد ژنتیکی با تفکر خلاق دارند در نهایت به اسکیزوفرنی مبتلا می شوند.
افراد تکانشی ممکن است تصمیمات بهتری بگیرند و مایل به استفاده از فرصت هایی باشند که دیگران از دست می دهند، اما ممکن است مستعد ابتلا به مشکلات قمار، ترک تحصیل یا اخراج شوند.
مطالعه اخیر دیک از داده های حدود 1.5 میلیون نفر برای شناسایی انواع ژنتیکی مرتبط با تکانشگری استفاده کرد. او دریافت که خطر ابتلا این افراد به اختلال بیش فعالی کمبود توجه (ADHD) در دوران کودکی بالا بود. همچنین افراد تکانشی در نوجوانی و بزرگسالی به مصرف مواد مخدر یا سیگار روی می آورند و در نهایت به مشکلاتی مانند چاقی و سرطان ریه مبتلا می شوند. دیک می گوید: DNA سرنوشت نیست. ژنهای ما بر تمایلات و در نتیجه تمایلات طبیعی ما تأثیر میگذارند، اما این بدان معنا نیست که افراد دارای ژنهای خاص همیشه مشکلاتی خواهند داشت.