در این مقاله یکی از بهترین سریال های گلچین تلویزیونی Inside No. 9 ما پرداخت خواهیم کرد. با زومجی همراه باشید.
سریال های گلچین در سال های اخیر محبوبیت زیادی به دست آورده اند. از سریال «آینه سیاه» که شاید معروف ترین آن ها باشد تا همین سریال زیر شماره 9 که شاید در کشور ما کمتر شناخته شده باشد. ابتدا ببینیم به چه مجموعه یا مجموعه ای اثر گلچین می گویند. خلاصه اینکه اگر بخواهیم توضیح بدهیم، یک اثر گلچین در هر قسمت داستانی منحصر به فرد را دنبال می کند، بنابراین می تواند در هر قسمت از بازیگران مختلفی استفاده کند یا می تواند بازیگران یکسانی داشته باشد و فقط به داستان های مختلف بپردازد.
آینه سیاه بهترین مثال است که در هر قسمت شاهد بازیگران مختلف و البته داستانی کاملا جدید هستیم. سریال Inside No. 9 دارای دو خالق اصلی به نام های ریس شیرزمیت و استیو پمبرتون است که در هر قسمت شخصیت های اصلی هر داستان به حساب می آیند و جزء لاینفک داستان هر قسمت هستند. بازیگران دیگری نیز در این سریال هستند که در برخی قسمت ها حضور داشتند اما نمی توان آنها را به عنوان اعضای دائمی در نظر گرفت.
این دو نابغه، آری، صفت «نابغه» را به آنها بدهیم; این دو نابغه، ریس شیرسمیت و استیو پمبرتون، سریالی تولید کرده اند که در هیچ کجای تلویزیون نمی توانید آن را پیدا کنید. سازندگانی که قبل از Inside No. 9 سریال کمدی سیاه انجام داده اند و در سریال شماره 9 مدرسه خود را دنبال می کنند. چه چیزی در این سریال وجود دارد که آن را بسیار خاص می کند؟
سریالی را در نظر بگیرید که به داستانهای فرعی اهمیتی نمیدهد، لوکیشنهای پر زرق و برق ندارد، فیلمهای بلاکباستر اصلی و لحظات پولساز را خندهدار میبیند و بهطور بالغانه فقط به به تصویر کشیدن داستان اصلی هر قسمت و رساندن آن به مخاطب اهمیت میدهد. بهترین راه ممکن مخاطب خودش است. و نه در چند قسمت، بلکه فقط در 30 دقیقه!
سریالی که در 30 دقیقه و معمولاً فقط در یک مکان آنقدر شخصیت پردازی پخته به شما می دهد که در بسیاری از قسمت ها نمی توان باور کرد که تمام آن شخصیت پردازی ها فقط در نیم ساعت شکل گرفته اند. سریالی که در آن این دو نابغه قدرت فیلمنامه نویسی و بازیگری را به بهینه ترین شکل به نمایش می گذارند تا سرافرازی سازندگان سریال های تلویزیونی دیگر رقم بخورد.
به احتمال زیاد، اگر مانند من از طرفداران پر و پا قرص سریال Black Mirror هستید، دیگر تمایلی به تماشای Inside No ندارید. 9 لذت خواهید برد. هر دو سریال قصد دارند داستانهای خاصی را به تصویر بکشند که مخاطب نمیتواند پایان آن را حدس بزند، هر دو دست خود را روی مضامینی میگذارند که حس ترس از کمدی سیاه را در مخاطب ایجاد میکند و گهگاه وارد ژانرهای دیگری مانند ترسناک و بقا میشوند. با این حال، این واقعیت که داستان های شماره 9 را می توان در واقعیت بسیار بهتر و راحت تر لمس کرد، این اثر را یک پله بالاتر از Black Mirror قرار می دهد. دقیقاً تفاوت های این سری با آینه سیاه است که به برگ برنده آن تبدیل می شود.
مضامینی که اگر قسمت های ترسناک و کمی تخیلی Inside No. به غیر از 9 (که چند قسمت است)، هر کدام ممکن است برای هر شخصی در دنیای واقعی اتفاق بیفتد. در هر قسمت، اگر خود را به جای شخصیت های اصلی داستان بگذارید، ممکن است احساس خفگی کنید یا از ترس بخندید. حتی در برخی از قسمت های Inside No امکان پذیر است. 9. متوجه نشوید که در این مرحله باید بخندید یا بترسید. این سریال چنان کمدی سیاه ارائه می دهد که در برخی نقاط می توانید در این تاریکی گم شوید.
بهترین نمونه از این تاریکی را می توان در قسمت دوم فصل هفتم با عنوان Mr. پادشاه. قسمتی که در مدرسه با حضور دانش آموزان تقریباً 12 ساله شروع می شود و همه آنها وقت خود را مانند یک بچه 12 ساله می گذرانند باید وقت خود را بگذرانند. همه می خندند و معلم چیزهای جدیدی یاد می گیرد. همه چیز رنگارنگ است و به خوبی پیش می رود، تا زمانی که چنان تاریکی ترسناکی فضا را فرا می گیرد که از همه آن دانش آموزان 12 ساله بترسی. جالب اینجاست که هیچ عنصری از ژانر وحشت در این قسمت وجود ندارد و سریال تنها ترس روانی را برای شما به ارمغان می آورد. تیرگی همه چیز در ابتدای سریال به جایی می رسد که نمی توانید باور کنید که چنین تاریکی وحشتناکی شما را احاطه کرده است.
ریس شیسمیت و استیو پمبرتون با مهارت های فیلمنامه نویسی خود تصمیم گرفتند به ما نشان دهند که هر قسمت از این مجموعه گلچین نباید داستان مهم و تاثیرگذاری را از دل جامعه روایت کند. می تواند یکی از پیش پا افتاده ترین رویدادهای روزمره را به موقعیتی وحشتناک و ناراحت کننده تبدیل کند. این می تواند یک بازی سنتی مانند یک موشک انداز را به گونه ای نشان دهد که اگر از فضاهای محدود می ترسید ادامه تماشا را برای شما دشوار کند. از طرفی می تواند یک دزدی را به مضحک ترین شکل توصیف کند تا فک مخاطب از خنده درد بگیرد. این همه گستردگی داستان و ویژگی ها ساخته این دو نابغه است و خودشان به عنوان بازیگران اصلی، مهمترین نقش را در انتقال این داستان ها به مخاطب دارند.
شاید فکر کنید دارم اغراق می کنم، البته ممکن است اغراق آمیز باشد، اما با دیدن سریال احتمالاً به نکته ای که در ادامه به آن اشاره خواهم کرد، پی خواهید برد که محتوای هر قسمت از Inside No. 9 و شخصیت پردازی بالغ هر قسمت را نمی توان یک سریال پرفروش حتی در یک یا دو فصل انجام داد. در یک ساعت میتوان از سریالهای آمریکایی مثالهایی زد که بعد از یکی دو فصل، شخصیتهای اصلی سریال پول خوبی نمیگیرند و هنوز نمیتوانند با آنها ارتباط داشته باشند، شروع میشوند تا زمانی که سریال به تیتراژ خودش برسد. شخصیت پردازی فقط در نیم ساعت شگفت انگیز است.
سریال Inside No. 9 همانطور که نام فریاد می زند، به عدد 9 سرازیر می شود. شما می توانید این عدد را در ابتدای هر قسمت ببینید. به عنوان مثال، وقتی دوربین شماره یک خانه را نشان می دهد و شماره آن خانه شماره 9 است، می توانید مطمئن باشید که کل داستان اپیزود در همان خانه اتفاق می افتد. یا زمانی که او یک کفش سایز 9 را به تصویر می کشد، کل داستان آن قسمت به طرز شگفت انگیزی حول آن کفش می چرخد. مکانهای محدودی که کار سازندگان را برای بیان داستان هر قسمت سختتر میکند.
با تماشای یکی دو فصل از این سریال به راحتی متوجه خواهید شد که هر قسمت با رعایت اصول داستانی در DNA این سریال چقدر زیبا ژانر و موقعیت جدیدی را برای بیننده ایجاد می کند. داستانی که همانطور که قبلاً گفتیم، نمی توانید از پایان آن مطمئن باشید، بسیار بسیار محتمل. به فضل خدا این سریال حتی یک موقعیت مضحک مثل بحث یکی دو نفر از دوستان در مورد پرداخت قبض رستوران را به چنان داستانی تبدیل می کند که هنگام تماشای آن نمی توانید پلک بزنید. واقعا غیر قابل باور است!
سریال Inside No. 9 با همه شگفتیاش و با همه اشکال و داستانهای متنوع، عناصری را در اعماق خود دارد که میتوانید در هر قسمت از آن لمس کنید. به عنوان مثال، وقتی در یک قسمت شخصیتها بازی مشابه تیراندازی راکتی را انجام میدهند و این بازی چیزهای بی اهمیت را در یک اتاق انجام میدهند، میتوانید موضوعاتی مانند عشق، بیماری روانی، انتقام، حسادت و در نهایت مرگ را کاملا لمس کنید. مضامینی که در برخی از بخشهای آن میتوان به آزار روانی، مشکلات زناشویی، مشکلات روانی، انتقامجویی، شرارت و موضوعات دیگر تعمیم داد.
ظرافت های موجود در شماره 9 است که آن را به اثر فوق العاده ای تبدیل می کند که با استفاده از عناصری که نام بردیم، یک اتفاق به ظاهر ساده و روزمره را به موقعیتی بین مرگ و زندگی تبدیل می کند. موقعیت هایی که از یک اتفاق ساده در عرض نیم ساعت به موقعیت های ترسناک تبدیل می شود که با خود می گویی کاش همه اینها در خواب یکی از شخصیت ها اتفاق می افتاد و وقتی از خواب بیدار شد این داستان تمام می شد اما نه. همه واقعی ترین شکل ممکن خودش را دارد و تمام کمدی های تاریک و ترسناک سریال در قوی ترین حالت به صورت مخاطب سیلی می زند.
و در آخر بگوییم که سریال Inside No. 9 با تنوع دلنشینی که در قالب گلچین دارد، چنان اثری شده است که بسیاری از سریال های طولانی و خسته کننده حتی نمی توانند به کیفیت آن نزدیک شوند. اگر به سریال گلچین یا سریال معمایی علاقه دارید، تماشای این سریال را از دست ندهید; زیرا پس از تماشای آن حتما از خود خواهید پرسید که چرا تا به امروز این داستان ناب را تماشا نکرده اید؟ و اگر سریال آینه سیاه را دوست دارید مطمئن باشید که در بین سریال های گلچین سریال بهتری از آن وجود دارد.
اگر این سریال را تماشا کرده اید، نظر خود را در مورد آن با ما و سایر مخاطبان در سایت زومجی در میان بگذارید و نظر خود را در Inside No به ما بگویید. آیا 9 را نسبت به آینه سیاه کار باکیفیت تری بدانیم یا خیر؟