معرفی کتاب سینما 1 (حرکت – تصویر). نوشته ژیل دلوز

کتاب سینما 1 “حرکت – تصویر” جلد اول از مجموعه دو جلدی ژیل دلوز، فیلسوف مشهور فرانسوی است که به بررسی مفاهیمی مانند تصویر متحرک و حرکت به عنوان جوهره سینما می پردازد.

ژیل دلوز فیلسوف مشهور فرانسوی است که علاوه بر تمایلات پژوهشی خود در زمینه های فلسفه غرب، متافلسفه و متافیزیک، در زمینه های سینما و موسیقی نیز پژوهش کرده است. دلوز کتابی دو جلدی درباره سینما دارد که جلد اول آن «حرکت-تصویر» و جلد دوم «زمان-تصویر» نام دارد. انتشارات گیلگمش جلد اول این کتاب حرکت – تصویر را با ترجمه مازیار اسلامی منتشر کرده است. دلوز به نثر پیچیده‌اش معروف است و طبیعتاً ترجمه آثار او به زبانی دیگر بسیار دشوار خواهد بود. اما من می توانم به شما قول بدهم که مازیار اسلامی واقعاً درک مفاهیم این کتاب را به زبان فارسی ممکن کرد.

دلوز دوستی بسیار نزدیکی با فیلسوف مشهور دیگری به نام میشل فوکو داشت. به پیشنهاد فوکو، دلوز در سال 1969 به عنوان استادیار دانشگاه پاریس 8 یا وینسنس منصوب شد و تا زمان بازنشستگی در سال 1987 در آن دانشگاه تدریس کرد. به گفته اعضا در سال 1995 در حالی که 70 سال سن داشت و از بیماری ریوی رنج می برد. از خانواده اش، روزی خود را از پنجره آپارتمانش پرت کرد تا مرگ این فیلسوف بزرگ مانند نثرش شوم باقی بماند و به سرنوشت زندگی اش پایان دهد.

ژیل دلوز، فیلسوف مشهور فرانسوی

فوکو در دهه 1980 گفت: “قرن آینده ممکن است قرن دلوز باشد.” مازیار اسلامی در مقدمه کتاب به زیبایی اشاره می کند که فوکو عصر ویروس های کشنده، عصر سرمایه داری اسکیزوفرنی آشکار و عصر پیروزی مجاز بر واقعیت را ندیده و این جمله را به زبان آورده است. اگر او آن را می دید، قاطعانه آن «شاید» را کنار می گذاشت.

  حضور عناصر آثار قبلی کوانتوم دریم در بازی Star Wars Eclipse

اکنون کتاب «سینما – حرکت» نگاهی عمیق به «حرکت» به مثابه جوهره سینما دارد و آن را از آغاز تاریخ سینما تحلیل می کند. به نظر دلوز، سینما بیننده را با «تصویری که حرکتی به آن اضافه شود» مواجه نمی کند. بلکه سینما تصویر حرکت را مستقل و مستقیم به ما ارائه می دهد. حتی برش بین دو نما نیز بخشی از تصویر است و به چشم اجازه می دهد تا تاثیر و تأثیر حرکت را درک کند. دلوز معتقد بود که جنبش قبل از ورود به سینمای مدرن نقش اصلی را ایفا می کند. اما با ورود به دنیای مدرن، عنصر زمان مورد توجه فیلم ها قرار گرفت و جلد دوم کتاب او را تشکیل داد.

دلوز در این کتاب به حرکت-تصویر و انواع ادراک آن می پردازد که عناوین کتاب را نیز در بر می گیرد. این کتاب دارای 12 فصل است که عناوین آن به شرح زیر است:

فصل 1: کسانی که در حرکت از دیدگاه برگسون هستند

فصل دوم: قاب و نما: قاب بندی و برش

فصل سوم: مونتاژ

فصل چهارم: حرکت – تصویر و سه نوع آن

فصل پنجم: ادراک – تصویر

فصل ششم: تأثیر – تصویر: چهره و نمای نزدیک

فصل 7: تأثیر – تصویر: کیفیت ها، قدرت ها، فضاهای همه نوع

فصل هشتم: از احساس تا عمل: تکانه – تصویر

فصل نهم: اقدام – تصویر: فرم بزرگ

فصل 10: عمل – تصویر: فرم کوچک

فصل 11: جامدات یا تبدیل شکل

فصل دوازدهم: بحران اقدام – تصویر

دلوز در این کتاب به کارگردانان مهم تاریخ سینما و عناصر کلیدی هر یک از آنها از منظر خود می پردازد. او از روش برانگیختن احساسات از طریق استفاده از کلوزآپ در آثار آیزنشتاین و گریفیث می گوید. این از فضای منحصر به فرد و معنوی ایجاد شده توسط روبر برسون صحبت می کند. او قدرت تکرار تصویر را یک ویژگی اساسی در آثار لوئیس بونوئل می داند و در پایان کتاب به کارکرد ژانر وسترن در آثار هاوارد هاکس می پردازد. در نهایت، او پایان حرکت تصویر را به نوعی در آغاز دوران نئورئالیسم ایتالیا و موج نو فرانسه دید که پیش نیازهای ظهور سینمای مدرن و مسئله زمان-سینما را ایجاد کرد.

  واکنش منتقدان به Street Fighter 6

اگر به این فیلسوف معروف علاقه دارید، از خواندن این کتاب شک نکنید. اگر می خواهید از منظر فلسفی به ماهیت سینما بیندیشید، این کتاب بهترین انتخاب برای شماست.

ژیل دلوز از دانشگاه پاریس 8

بخشی از کتاب:

برگسون که با طرح پرسش از «نو» به جای پرسش از «ابدیت» (چگونه تولید و ظهور چیز جدید امکان پذیر است)، فلسفه را متحول کرد، بهتر از هرکسی این لحظه را می دانست. مثلاً می گفت اخبار زندگی را نمی توان در ابتدا فاش کرد. چون در ابتدا زندگی مقید به تقلید از ماده است… آیا این در مورد سینما هم صدق نمی کند؟ آیا در ابتدا قرار نبود سینما تقلید از ادراک طبیعی باشد؟ اما جایگاه سینما در ابتدا چگونه بود؟ از یک طرف، زاویه دید ثابت بود و بنابراین صحنه موقعیت و کاملاً ثابت بود. از طرفی دستگاه دوربین با دستگاه پروجکشن فیلم یکپارچه شده بود و زمان انتزاعی یکسان و یکسانی داشت. سیر تحول سینما، یعنی فرآیند گرفتن جوهره سینما یا تازگی آن که باید از طریق مونتاژ انجام می شد. با حرکت دوربین و رها کردن زاویه دید. دوربینی که از فرآیند نمایش جدا شد. نما دیگر یک مقوله فضایی نبود بلکه یک مقوله زمانی بود و اجزای تشکیل دهنده نما دیگر ثابت نبودند بلکه متحرک بودند.

دیدگاهتان را بنویسید